یه حس خیلی عجیبی دارم . وقتی به آینده فکر می کنم دلشوره شدیدی دارم .اونم توی فضای ایران خودتون بهتر از من می دونید. کاری نمی تونم بکنم جز اینکه آهسته و آروم، کم کم کارهامو پیش ببرم و توکلم به خدا باشه . می خواهم و باید به چیزهای خوب فکر کنم . بازهم خدارا شکر .
پ.ن : منتظرم
.
.
.
خیلی منتظرم توکل به خدا . میدونم داره محک میزنه منو و خودمو بهتر بشناسم
پ.ن : بالاخره توی تعطیلات زمستانی 4 تا شال و کلاه بافتم . قشنگترینش مال خودم شد و البته دخترونه . بقیه اش پسرونه اس . حالا با اون گلهای بافتنی قرمز باقیمانده ، باید یه کیف دستی شیک ببافم .
۱ نظر:
خب عکس میگذاشتی ما هم بینصیب نمونیم. موفق باشی
ارسال یک نظر