۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

صدای باد

 بعد از یک سال شنیدن، برای اولین بار در عمرم،  از شنیدن صدای باد لذت بردم . صداهایی میپیچید توی گوشم همراه کولاک برف و سوز سرما . تونستم برای اولین بار دو صدای همزمان تفکیک کنم از هم صدای ماشین و صدای باد .

چقدر خوبه باشگاه که میرم همزمان با انجام دادن کارهای خود،  رقص عربی بچه ها میبینم . هوس کردم بعد از عید برم کلاس رقص .
اکثر ناشنواها بدون آهنگ میرقصن اونم چه رقصهایی . یادش بخیر توی مدرسه یکی از شاگردهام زیبا میرقصید .

۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

...3

به دلیل اینکه طبع من خیلی گرمه و شدید . هرجیز گرمی نمی تونم بخورم مثل میگو اسفناج انگور بادمجون  گوجه فرنگی و ... والا جوش میزنم اونم بزرگ و وحشتناک و از همه بدتر دردناک  .

تصمیم گرفتم دور چیزهای گرمی خط قرمز بکشم تا یه مدتی بدنم خنکش بشه .  فقط نمیتونم از پنیر بگذرم ! عاشقشم اونم با چای شیرین!

در راستای این هدفم، گردو،  انواع ادویه ها( مثل فلفل ، زعفران و ... )کالباس ، سوسیس و نخود حذف کردم یا خیلی کم می خورم مثلن فلافل که خیلی دوس دارم اما مثل سم میمونه برام.
کلن هرچی که نام بردم دوس دارم . میگو نگوعاشقشم تازه خیلی عالی درست می کنم ولی ...

حالا امروز تصمیم گرفتم فقط سردی بخورم : سه شاخه کرفس بلند خام مثل خرگوش تند تند گاز زدم . آش رشته با ماست . دوساعت بعدش گریپ فوروت +خیار . بعد شام فقط کدو حلوایی آب پز ولی دیگه یه کمی شیره انگور با کدو خوردم تا خیلی بی حال نشم !

ولی موندم که بدنم چقدر داغه ! از لحاظ اینجا و اونجا

...2

بالاخره غلبه کردم بر تنبلی سه ماهه و رفتم کلاس بدنسازی !

دیروز اولین جلسه کلاسم بود . باشگاه جدید  یه کوچه فاصله داره با خونمون . انصافا خیلی مجهزه و امکانات داره و از همه مهمتر خلوته و تمیز . بیشترشون وزنشون نرمال بود . چاقی زیاد نبود. برخلاف باشگاه قبلی ام ؛ که اونجا سرتو می آوردی پایین زور میزدی به شکمت . سوسک خوشگلو میدیدی که داره میره خونه خاله سوسکه با اون شاخهای درازو دس و پای بلوریش!

فقط بالای زانو روی رونم درد گرفته که روی  اون   کار نمی کردم.  

کم کم دارم طبق برنامه هام جلو میرم . خداراشکر .

جقدر خوبه درست تموم بشه و وارد فاز استراحت بشی . با اینکه بهمن  پارسال دفاع کردم ولی تازه این دو ماهه لذت می برم از زندگی و برا خودم تصمیم میگیرم که چی برام مهمه .


پ.ن : فعلن حرف های خاصی ندارم بزنم نمی دونم چرا؟!

شاد باشید و آرام


۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

...

تنها چیزی که اکنون  آرومم میکنه دوش گرفتن و فکر کردن به بهترین راه حل مساله امه

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

ایده

توی این مدت تعطیلاتم البته فقط کار میکنم و زبان می خونم . درس دانشگاهی ندارم خیلی سبکم . واسه همین میخوام ناخنک بزنم تو هنرهای دستی ببینم کدومش واقعن منو ارضا میکنه که برم دنبالش !

فعلن سه تا برنامه در پیش دارم :

صدفها
نقاشی دیواری روی دیوار اتاقم
تصویرسازی برای یکی از دوستان ندیده ام

نمیتونم بیکار بمونم . دس خودم نیس فقط میخوام یاد بگیرم و تجربه کنم همش ! از قلاب  بافی گرفته تا تصویرسازی و آشپزی .

تصویرسازی که تا آخرسال باید تموم شه . اون دوپروژه ممکنه چن سال طول بکشه اصلن عجله ای ندارم .





حس مبهم

یه حس خیلی عجیبی دارم . وقتی به آینده فکر می کنم دلشوره شدیدی دارم .اونم توی فضای ایران خودتون بهتر از من می دونید.  کاری نمی تونم بکنم جز اینکه آهسته و آروم،  کم کم کارهامو پیش ببرم و توکلم به خدا باشه . می خواهم و باید  به چیزهای خوب فکر کنم . بازهم خدارا شکر .

پ.ن : منتظرم
.
.
.
خیلی منتظرم توکل به خدا . میدونم داره محک میزنه منو و خودمو بهتر بشناسم

پ.ن : بالاخره توی تعطیلات زمستانی 4 تا شال و کلاه  بافتم . قشنگترینش مال خودم شد و البته دخترونه . بقیه اش پسرونه اس . حالا با اون گلهای بافتنی  قرمز باقیمانده ، باید یه کیف دستی شیک ببافم .

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

چه میشه گفت ؟

امروز در دفتر، همکاران بهم گفتن از بلندگو صدات کردن برو پایین فلانی کارت داره ! گفتم واه من که نمی شنوم چرا اینطوری صدا میکنه خودش بیاد بالا طبقه سوم .
خلاصه رفتم پیشش . جدا از برخورد عصبی ، بهم گفت سه بار صدات کردم چرا نیومدی پایین ! خونسرد گفتم مگه نمیدونی من نمیشنوم ! گفت خودت باید میومدی پایین .

فوری رفتم پیش مدیر و گفتم حرف خصوصی دارم با شما؛ تا دیگران برن بیرون . تا گفتم گفت مدل رفتارش اینطوره . بهش گفتم کاری ندارم رفتارش چطوره و چه مدلیه ؟ اصلن چرا باید به من توهین کنه و اینو  به شما گفتم تا برای معلمهای دیگه سوتفاهم پیش نیاد و تکرار نشه. ازم تشکر کرد و گفت حتمن بهش تذکر میدم .

خیلی بهم توهین کرد با این برخوردش تا حالا کسی بهم اینجور توهین نکرده بود اونم توی مدرسه ناشنوایان .اگه جای دیگه بود اینجوری ناراحت نمی شدم .

خدا رحم کرده این از شرکتیه و استخدام رسمی نیس اگه رسمی بود واویلا میشد .

.برای هرکاری و رسیدن به هرچیزی ظرفیت و لیاقت میخواد !