۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

چرا دخترا اینجور فکر می کنن؟

نمیدونم چرا این طرز فکر تو سر دخترها پیدا شده است که حتما تو 22 سالگی ازدواج کنن نهایت تا 24 یا 25 سالگی ! سرکلاس معلم زبان ما میگفت که یه دختر 16 ساله گفته دخترها باید تا 19 یا 20 سالگی ازدواج کنن و اگه خیلی تا 22 سالگی اگه نه امیدی بهشون نیس ! یا یه دختر 28 ساله سرکلاس زبان گریه می کرد که هنوز ازدواج نکرده است !
حالا علاوه بر اینهایی که شنیده بودم . تازگیها توی بیشتر وبلاگها این طرز مدل فکرشونو دیدم که دختر هرچه زودتر شوهر کنه خوبه!
نمیگن شوهر به درد میخوره نمیخوره ! از چاله نیفتن تو چاه ! الان بیشتر براشون مهمه شوهر کنن فقط شوهر ! نه یک آدم درس درمیون و حسابی و به وقتش. نمیگم اگه خواستگار خوبی پیدا شد ردش کنن ! فقط عجله نکنن برا شوهر ! شوهر همیشه هس نترسین بابا!
از یه چیزی بیشتر حرصم گرفته که خودهمین مدل  دخترا میگن سی ساله بشی فایده نداره برا ازدواج و عروسی و شادی دیگه حالش و شور نیس!و پیر شده ! والا منی قبول ندارم تازه این دوران دوران بهتری هس و به قدرت و عظمت خودت پی می بری و میفهمی که چقدر پخته شدی و میتونی شادی دخترهای 18 ساله داشته باشی به علاوه ی منطق و پختگی خانم سی ساله .
دختر جان به سن شناسنامه ات نگاه نکن ؛ به دلت و روحت نگاه کن چن ساله ای؟  مهم احساس درونی ات هس و اون فکرت !

پ.ن : دقت کرده اید توی ایران چقدر از کلمات فقر و مستعضف به وفور استفاده میشه ؟! مانند فقر مالی ، عدم توانایی مالی ، فقر فرهنگی ، فقر حرکتی و ... الان هم اینها بیشتر شده اند ! یا اخبار نگاه کنید همش جنگ و نا امنی و نا امیدی نشون میده! که ملت را دچار یاس و نامیدی کنن!
از خودمان شروع کنیم و مرتب با کلمات مثبت  ،غنی و ثروت و ... به خودمان تلقی کنیم و با خدا دوس باشیم نه اینکه غر بزنیم سرش. ازش تشکر کنیم بابت همه نعمتهایی که به ما داده است قول میدهم اثرش حداکثر تا یه ماه بعد ببینید .
حالا انتخابش با خودت! که نیمه پر لیوان را ببینی یا نیمه خالی  اش را .

پ.ن: این تابستون که کار اضافه میکنم (واحد کارورزی بهم دادن) . بیشتر مهارتهای زندگی بهشون یاد میدهم تا مهارت کار کردن . این برام  مهمه بچه های ناشنوا مهارت زندگی کردن را به درستی یاد بگیرن . خستگیم در اومد وقتی کتاب آداب معاشرت را بهشون معرفی کردم یکی رفت خرید و تا حالا چن بار خونده و حفظ کرده! همین که روی  یکنفر تاثیر گذاشته خیلی هس!


خدارا شکر معلم هستم و از کار کردن با بچه ها لذت میبرم.  اونم بچه های تین ایجری که مسایل دوس پسرشون باهام درمیون میذارن. این یعنی اعتماد .

۱ نظر:

ناشناس گفت...

عرض سلام

همونطوریکه به زیبایی شرایط حاضر رو تحلیل کردید، متاسفانه این مشکل وجود دارد. دلیل آن هم
سطحی نگری و عدم شناخت خوب از خود و دنیای خود ولذا رسالت خود در این دنیاست.

در پناه حق