۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

حس درونی

خیلی خسته شدم ! هرکاری می کنم جلو برم که هیچ درجا متوقف شدم و همه چیزو رها کردم . حسش نیس تو تنم که بدوم دنبال هدف هام! دارم سلانه سلانه یا ایستاده زندگیمو می کنم! فقط یه چیز میدونم درحال تغییر کردن و پوسته انداختن هستم که قرار هس ، دارای یه شخصیت جدید بشم ، بزرگتر بشم و تغییر کنم . . این پروسه خیلی دردناک هس. حتی برای گذشتن از این بحران به خونه تکونی اتاقم ، چیزهای جدید خریدن و جابجایی دکوراسیون اتاق پناه بردم . دارم از خودم فرار می کنم . فعلا که به درونم قولی دادم که در اتاق جدید و فضای جدید حرف بزنم باهاش و تکلیفمو باهاش مشخص کنم. خیلی برنامه ها داشتم فعلا دس کشیدم و پرتشون کردم یه گوشه تا پاییز .
خیلی نیاز دارم به انرژی مثبت شماها !
پ.ن : بازم خداراشکر که در سلامتی هستم و خداراشکر که خدا در درونم بهم میگه اینکارو بکن و اون کارو نکن کی انجام بده . باید صبر کنم همچنان.
.
.
.
.
.
بعد نوشت : توی خبرها اومده بعد از بارش 15 دقیقه ای در استانبول ، یک سیل عظیمی اومده که بعضی جاها به 2.5 متر میرسه ! در80 سال اخیر بی سابقه بوده . اینم خدای اونها که براشون فرستاد وقتی که اون ریس جمهورشون گفت این پول 18میلیارد دلار از ایران راخدا برامون فرستاده!
فقط دلم برای مردمشون و توریستهای ایرانی سوخت . واقعا باد آورده ، باد میبره!

۹ نظر:

فرزام گفت...

اون بعد نوشتت خیلی حال داد

یه دختربلا گفت...

به فرزام :
:)

darya گفت...

nazar dadan tu blogspot baram mese shekanje mimune,bebakhsh mano age bishtar mikhunam va kamtar mesle ghabl ezhare nazar mikonam lol
manam felan dar marhaleye badi be sar mibaram.man say mikonam in ruza ro ignore konam.azashun nanevisam va beheshun fek nakonam ta mishe.mifahmam che hese badie tu barzakh budan.
az babate tabrike tavalod ham mamnun ye alame :*

یه دختربلا گفت...

به دریا:
خواهش میکنم عزیزم :*

sadaf گفت...

بیچاره توریستارو بگو ادم بره مسافرت سیل ببرتش . واقعا از بعدنوشتت خوشم اومد .

sadaf گفت...

راستی در مورد پست قبلت شب که این خوابو دیدی غذای سنگین نخورده بودی؟ این اتفاق نمیتونه تو واقعیت افتاده باشه ببخشید ولی باورش برام سخته

یه دختربلا گفت...

به صدف :
به این توریستا میگن بدشانس!
کدوم خوابو میگی؟!

sadaf گفت...

منظورم همین خاطره ایه که تعریف کردی در مورد بچه های کلاس و دوست پسر بیشتر به خواب شبیهه تا واقعیت

یه دختربلا گفت...

به صدف :
نه عزیزم تازه اینو بدون کم و کاست تعریف کردم بدون هیچ گونه اغراقی و یا زیاد کردن پیاز داغش! نسل هفتاد با ما پنجاه خیلی فرق داره! تازه خانواده هاشون ناراحت میشن که بچه هاشون دوس پسر یا دختر نداشته باشن از همون پانزده سالگی!